ساده تر از سلام
یادی از سلمان هراتی
سلمان هراتی از شاعران بنام و از پیشگامان صاحب سبک شعر انقلاب وادبیا ت پایداری است .او در هفتم فروردین 1338 در" مزر دشت تنکابن" متولد شد .فوق دیپلم هنر را ازتربیت معلم تهران دریافت کرد و باعلاقه و عطشی استسقا یی به معلمی پرداخت . در نقاشی و عکاسی و موسیقی دستی داشت.حدود سا ل های (50 و51 ) خرقه ی شعر را بر تن کرد. وبا سرعتی ناباورانه که ریشه در مرگ آگاهی او داشت ، به سمت قله های شعر حرکت کرد و صدا و سبک خود را در عرصه ی شعر انقلاب به ثبت رساند .
هراتی از نخستین کسانی است که با دریافت ضرورت زمان به حلقه ی شاعران انقلابی در حوزه ی هنری پیوست و همگام با زنده نامانی چون قیصر امین پور و سید حسن حسینی و... ، هنر شعری خود را به خدمت انقلاب درآورد.
سلمان درنگی شقایقی داشت، همچون جوانه ای در بهار شکفت ، غنچه بست و گل داد و سرانجام درپاییز (1365 ) در غروب غمناک جمعه ای در حالی که عازم روستایی محروم در"لنگرود" جهت تدریس بود در یک حادثه ی رانندگی کبوترانه از این خاکدان پر گشود
هراتی شاعریست، شمالی، مردم گرا، روستایی، هم ذات با سیلی خوردگان و پابرهنگان، انقلابی،آرمانگرا،ساده و صادق،اثرگذار اما گمنام و ...
سرنوشت سلمان چیزی شبیه سرنوشت نیماست، نیما اول جهانی شد، بعد وطنی و استانی، سلمان اماهنوز هم در دیار خود غریب است. و اگر نبود تلاش هرازگاهی یاران حوزه ی هنری سلمان، بعید نبود که او را واقعاً «هراتی» بدانیم
لابد شنیده اید«شاندروپتوفی» با همین ویژگی های هراتی ( سرایش اشعار انقلابی و وطنی و پیکار در جنگ استقلال جویانه ی مجارستان و مرگ در بیست و هفت سالگی) شاعر ملی مجارستان شد.
برای دسته بندی مطلب،چند تشخص شعری سلمان را با توجه به آثار منتشر شده اش تقدیم می کنم به او که( دلگیر از همیشه ی تاریکی / فریاد را/ از منتهای گلویش عبور داد / و بذر عشق را / به نیت تقوی / به خاک ریخت ...1
یک : سلمان هراتی پس از نیما اثر گذار ترین شاعر مازندرانی است،اگر چه شاعران بزرگی چون دکتر حسن هنرمندی، محمد زهری، جمال شهران و ... از مازندران برخاسته و دفتر و دیوانی را برگنجینه ی ادب گران سنگ ایران زمین افزودند، اما هیچ کدام توفیق تاثیر سلمان هراتی بر شعر و شاعران استان و خارج از استان را نداشتند . سلمان توانست، با اتکال به استعداد و یافته های ادبی و بینش و باور اعتقادی خود در شاخه ای از شعر( شعر انقلابی، ایدئولوژیک و اعتقادی) قابلیت قابل ملاحظه ی خود را به اثبات برساند. شایداو تنها نماینده ی دیارش در عرصه ی ادبیات پایداریست و این منزلت را باید ثبت کرد و ارج نهاد. قرار گرفتن در متن دوران خفقان، التهابات انقلاب، جتگ و شور آتشناک جوانان و ... و همچنین تربیت ایمانی و اعتقادی باعث شد سلمان با چشم باز به جرگه ی شاعران انقلاب بپیوندد و به اصلی ترین موضوع اجتماعی عصر خویش، ژرف کاوانه بنگرد و شاعرانه به تصویر بکشد. این دست از شعرهای سلمان سرشار معنویت ، آرمانگرایی و تقدس شهادت و پایداریست و... است
دو : سلمان هراتی اگر چه از منظر زبانی و بینش شرقی - عرفانی و طبیعت گرایی و بوم پردازی تحت تاثیر فروغ ؛سهراب سپهری و نیما قرار گرفت. اما به راحتی توانست، غبار تقلید را از آثار خود بتکاند. از فروغ زدگی و سهراب گرایی در آثار او خبری نیست ،ماحصل کار سلمان سبکی شد که باید آن را پی ریزی یا ره گیری شعر آسان انقلاب نام نهاد. ردپای این صداقت و بی پیرایگی در آثار شاعرانی که بعد از وی به خصوص ( در حوزه شهر انقلاب) هم چنان می سرایند، نمایان است.
سه : زبان شعر سلمان زلال و ته نشین شده است و به زبان معیار و محاوره نزدیک، اگر فروغ و سهراب را از لحاظ انعطاف و نرمی زبان در یک طرف و نیما را به لحاظ درشتناکی و آرکایسم در طرف دیگر قرار دهیم «زبان سلمان ، تلفیق استادانه ای از نیما وسهراب است و در واقع یک زبان منحصر به فرد به حساب می آید، در شعر سلمان طبیعت شمال به گونه ی ملایم تری نسبت به نیما جریان دارد و ترکیب سازی ها و ایجاد فضای ملموس در شعر او باور پذیرتر و واقعی تر از سهراب اند ». 2،
دریا، جنگل ، کوه و علف و ... در شعر سلمان چندین گام به حقیقت شان نزدیک ترند و این چیزی جز نقب به ذات و عمق پدیده ها و موشکافی شهودانه ی شاعر نیست، سلمان به عناصر زیبایی سخن چندان گردن نمی دهد، اسطوره های سلمان عموماً مدهبی، آیینی و متعارفند و استعاره های او هم همین طور، لذا صداقت و سادگی ، ودر عین حال ژرفای اندیشه های او غبطه آور و رشک انگیز است. به عبارت دیگر سلمان استراتژی سهل و ممتنع را در اکثر اشعارش رعایت کرد ،انگار واقع گرایی و ساده سازی گزاره های شعری او عمدی است.
چهار: ویژگی دیگر سلمان « خودآزمایی» اوست، چه درحوزه ی فرم و چه در حوزه ی مخاطب، او اکثر قالب های متداول شعری ( غزل، مثنوی ، رباعی ، دو بیتی، چهار پاره ، شعر نیمایی و سپید) را تجربه کرده است و از طرف دیگر مخاطبان سلمان از کمیت بیشتری برخوردارند چرا که او علاوه بر شعر بزرگ سال، برای نوجوانان هم شعر سروده است کتاب «از این ستاره تا آن ستاره» مجموعه شعر صمیمانه ی او برای نوجوانان است و انصافاً توانسته است با رعایت ویژگی ها و مطالبات این گروه سنی، مجموعه ی قابل قبولی را ارائه نماید.سلمان در اندیشه و محتوای آثار تعصبی ویزه دارد. مضمونه های تکراری در آثار او فراوان است او اهل « توتم» و « تابو» ست، اما در فرم شعر بازتر عمل می کند، تعدد قالب ها، بیانگر این است که سلمان درصدد کشف توانایی های خود است و همچنین به عنوان یکی از شاعران معاصر به فقر ادبیات کلاسیک این سرزمین در عرصه ادبیات کودک و نوجوان پی برده بود، او ضمن سرودن شعر برای کودکان که خود امتیازی است، به سرایش اشعار با محتوای انقلابی – اعتقادی برای این دست از مخاطبان پرداخت و جزء طلایه داران اعتقادی – آیینی شعر نوجوان محسوب می شود.
پنج : ویژگی دیگر سروده های سلمان، انعکاس و تبلور طبیعت زیبا و راز آمیز مازندارن است. به عبارت دیگر، کلید واژه ی بسیاری از سروده های سلمان برآمده از محیط بالش و رویش خود اوست این بوم پردازی از چند وجه قابل بررسی است. اولاً کاربرد عناصر بومی محیط مثل جنگل ، دریا ، کوه ، شالی، ابر و باران و ... و دیگر بازتابش واژگان بومی و محلی در شعر، چیزی که تا قبل از نیما، « تابو» بود. کلماتی چون ( تو مجار، کله چال، بالو، ولگان، گالش کرزل و کرچل و غیره ) که سلمان از کاربرد آن چون خلف راستین خود نیما، باکی ندارد و به غیر شاعرانه بودن این عناصر نمی اندیشد. نکته ی دیگر، بازتاب ضرب المثل ها و فرهنگ و باور مردم مازندران در سروده های این شاعر است. مثل « آب در سمار کهنه ریختن » که فارسی شده ی مثلی مازندرانی است و بیانگر یادکرد خاطره ها و صحبت از گذشته های دور است و یا در شعر من هم می میرم آنجا که می گوید : من هم می میرم / اما نه مثل حیدر / که از کوه پرت شد / پس گرگ ها جشن گرفتند / و خدیجه بقچه های گلدوزی شده را / در ته صندوق های پنهان کرد 3...دقیقاً به نوعی از رفتار رایج این سامان در همدردی همسایگان و اهالی آبادی با صاحبان عزا اشاره دارد « بقچه های گلدوزی شده » نماد شادی ها و سرخوشی هاست و پنهان کردن آن یعنی ابراز همدردی و تسلای خاطر بازماندگان که متاسفانه امواج مدرنیسم، این سنت ها و هنجارهای پسندیده را مغشوش ساخته است.
شش: تشخص دیگرشعر سلمان، نرم گریزی در کاربرد و یا جسارت در استخدام واژه های غیر شعری مهر باطل زد،او هم مثل بسیاری از شاعران معاصر، بر کارت واژه های غیر شعری مهر باطل زد و حضور بسیاری از واژگان امروزی و غریب الاستمال در شعر را معمول ساخت کلماتی مثل ( نوبل، ماری جوانا ، کوکتل مولوتف، دایناسور، والبوم ، کاپیتالیسم، طاق نصرت ، آجیل ، آرشتیکت ، کلکسیون ، کوما ، پیپسی، شوفاژ، شومینه، ویترین و ...)
اما کاربرد زیاد این نوع از واژگان مثلاً در شهر « دنیا در باتلاق تقلب » کفه ی شعر را به سمت تیرهای ژورنالیستی سنگین می سازد، اما این جسارت ، هموار ساختن راههای ناهمواری است که از گذشته های دور، به یادگار مانده است.
هفت : شاخصه ی دیگر شعر سلمان ، محور قرار گرفتن عنوان شعر است که باعث پیوند ارگانیکی در طول و عرض اثر و ایجاد شبکه ی تناسب در کلیت اثر گردد.
« بارش بی وقفه ی » واژگان از یک جنس از اختصاصات شعر اوست که بعدها در شعر شاعرانی از سلک سلمانی، خوش تر درخشیده است. مثلاً در شعر « گالش» ( دامنه، کوه ، چشمه ، رمه ، آویشن ، دره، گرگ، کوچ، خنجر، بیابان و ..) باعث یک دستی ویژه ی شعر می گردد، و یا مثلاً در شعر « جریمه» واژگان ( دبستان ، دفتر، مشق های خط خورده، سیاه، زنگ حساب و جریمه) شبکه ی تناسبی را در طول شعر به وجود آورده است. این کارکرد در فهم مخاطب از فضا و پیام و محتوای اثر، اثر بسزایی دارد.
هشت :برجستگی دیگر شعر سلمان، تاثیر شغل ،یعنی معلمی او بر سروده هاست بخصوص شعرهایی که برای نوجوانان سروده است ، او در کتاب « از این ستاره تا آن ستاره » این وجه را به شایستگی نمایانده است و با روان شناختی زیرکانه ای شعرهای اجتماعی و اعتقادی خود را با واژگان محوری ترین دغدغه های نوجوانان ( درس و مدرسه) و دلبستگی های آنان بیان می کند، تعدد و تکثر این گونه سروده ها در کارنامه ی ادبی سلمان آنقدر چشمگیر است که می توان فصلی تحت عنوان « سروده های مدرسه ای سلمان » برای او منظور ساخت. مثلاً : دفتر کوچک نقاشی من / داخل هر برگت / طرح یک موج کشیدم با رنگ / گفته بودم شاید / بتوانم دریا را بکشم / آه افسوس نشد/ دفتر کوچک نقاشی من / برگ های تو کم است / موج اما بسیار 5....
و یا : زندگی ساعت تفریحی نیست، که فقط با بازی / یا با خوردن آجیل و خوراک / بگذرانیم آن را / هیچ می دانی آیا / ساعت بعد چه درسی داریم / زنگ اول دینی / آخرین زنگ حساب 6 ....
و یا : زندگی در شهر ماشینی است / بستگی دارد به بنزین / بستگی دارد به نفت / زندگی در روستا اما / بستگی دارد به اسب/ ساده و خوش رنگ 7...
جوانی و شور ا نقلابی سلمان از او شاعری حساس، صریح، آرمانگرا و ستیزنده و مطلق اندیش ساخته است. تقبیح تمام وجوه مدرنیسم و اصرار بر دو قطبی بودن هر چه هست ( سیاه و سفید)و قرار دادن اسم های شهلا و کیومرث در مقابل خدیجه و عبدا... در شعر ( زمزمه ی جویبار) بیانگر همین حساسیت و آرمانگرایی اوست. سلمان مثل همه ی آزادی خواهان امید زیادی به انقلاب بسته بود و نتیجه آن را یک جامعه ی ایده آل با حاکیمت مطلق معنویت بدون هیچ گونه رنگ و نیرنگ انتظار می کشید.
« اگر زنده می ماند – که کاش چنین بود – یقیناً صراحت و دردمندی اش او را به اصطکاک شدید با کجروی ها می کشاند».8
اکنون سلمان نیست ، اما صدای او که از حنجره ای مظلوم و نوشکفته برخاسته، وجود دارد. شعر سلمان باید براساس فرهنگ حاکم و دغدغه ی شاعران ادبیات پایداری روزگارش نقد شود. سلمان جامعه، مردم، ظلم ستیزی، صداقت، صراحت و سادگی را فراموش نکرده بود، امیدوارم که فراموش نشود
پانوشت ها :
1- سلمان هراتی / دری به خانه ی خورشید / ص 19
2- گل چه پایان قشنگی دارد/ ص 122/ سعید بیابانگی .
3- سلمان هراتی / دری به خانه ی خورشید ص 13
4- تعبیر از افشین علا/ شاعر کودک و نوجوان
5و6و7 – سلمان هراتی / از این ستاره تا آن ستاره.
8- برگزیده شعر جنگ / حسن حسینی / ص 74.
منابع:
1- از آسمان سبز/ سلمان هراتی / حوزه ی هنری / چاپ دوم 1376
2- دری به خانه ی خورشید / سلمان هراتی / سروش / چاپ اول / 1368
3- گزیده ی شعر جنگ و دفاع مقدس / حسن حسینی / سوره ی مهر / چاپ اول 1381.
4- گل چه پایان قشنگی دارد ( یادمان سلمان هراتی) / به کوشش محمدرضا عبدالملکیان/داستان سرا/ چاپ اول 1383.
5- بررسی شعر دفاع مقدس / علی مکارمی نیا/ ترفند / چاپ اول 1383
تلاجن نام درختچه ای است و در نواحی کوهستانی شمال هم می روید