زیستن قطره ای
زیستن قطره ای
گر چه کلاف درد پیچیده به پایم
گم شد در آوار غم و غربت صدایم
با بال های باز اگر چه دیرسالیست
در درد در خود پیله بستن مبتلایم
تشویش اگر چه چنگ در چشمان من زد
بوی نجابت می دهد این دست هایم
باور کنید ای سروهای ریشه در سنگ
من از تبار طاقت سبز شمایم
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۲ ساعت 23:20 توسط shivan_noori
|