کجا ی این آدم بز را نمی ماند
با دو شاخ در آورده از اکس
در کوچه آفتابی شد
آمار ایدز و
غرق شدگان خزر 86 را به یاد نمی آورد
درحت
دیوار
پیچ
دیوانه
بانک
زنی خیابانی
و گربه ای که از ارتفاع اتفاق بالا می رود
ومردی که کوچ همسایگانش را جشن می گیرد
خیال می کند
دنیا همین دختر همسایه است
برای دیدن دریای سیاه
باید کد آفریقا را بگیرد
و به انتهای همین خیابان که برسد...
صدایش ترکیبی از دود و توهمی
که در نیمه ی راه نیمه می شود
با لقاحی مصنوعی
آبستن اضطرابی چند ضلعی است
(اینجا زایش سزار را به یاد می آورد)
از کوتاهی سقف
اعتراض همسایه
پنجره هایی مشرف
و زانو هایی که می گویند نمی توانیم،
چهار دست و پا می رود در خانه
و هی نشخوار می کند
نمی شود ها را
در بوتیک همان خیابان
که هنوز هم ادامه دارد ،آینه ای پیداست
180درجه م ی ج ن ب د و م ج ن ب ا ن د
و م ی گ و ی د
گوش قصاب کر
کجای این آدم بز را نمی ماند