جنین های مجنون
این پیر مرد به بهشت می رود
از پیشانی اش خوانده اند
این موش ها
سمت گربه ها
از گوش هایشان
کجا می رود جهان
با این جنین های مجنون
و کودکان اکشن باز؟
مگر
مگر کنار پنجره چه خبر بود که نیامدی؟
مگر کنار پنجره...
که می آیی
و
نمی روی؟
اگر
مطمئن باش
اگر «حافظ» بود
به خیابان می آمد
با «فرهنگ مدارا»ی محمد مختاری
و «صراحی در دست» و
می خواند
«هر می که در این جاست حقیقت
نه
مجاز است».
دوشنبه
دوشنبه بود
چرای مه
چمیدن چمن
چموشی رود
جای دوربینهای شما خالی
آسمان
شعرش را
ق
ط
ر
ه
ق
ط
ر
ه
ق
ط
ر
ه
می سرود
گندمزار دست و روشسته
رگبار پرنده بر درخت
و شاعری بی کپسول
که بالاجبار
از ارتفاع زیبایی افتاد
خداحافظ
خاطرهی خیس بی دغدغه تا ندانم کی.
تلاجن نام درختچه ای است و در نواحی کوهستانی شمال هم می روید