قرن ما
می توان با چشم های بسته دید
توی چشمش ردّ پای واهمه
تُنگ های تشنه سر بر آسمان
پای باران بسته ماند و این همه...
حالی ازماها نمی پرسی عزیز!
حالی از نعشی که روی دستمه
لحضه هامان تلخ، ابری، ناگزیر
مثل روز
ر
ی
ز
ش
ا
ر
گ
ب
م ه
می رویم امّا نمی دانیم کجا
هم چنان این جاده پُر یچ و خمه ؟
قتل عام آرزو ها تا به کی ؟
تا کجا در خود شکستن مرهمه؟
باز... می بینم پرستو کوچ کرد
باز... اخم پنجره ها درهمه
+ نوشته شده در جمعه چهارم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 17:35 توسط shivan_noori
|
تلاجن نام درختچه ای است و در نواحی کوهستانی شمال هم می روید